«فقط مىخوام یک کلمه بشنوم. هستى یا نه؟»
«من…»
«هستى یا نه، پوریا؟»
«آره، هستم.»
گفت: «مىدونى چرا هر بار مىکشوندتون پاى تابلو و گند مىزند به هیکل تو و هومن؟»
«چرا؟»
«واسه اینکه بهتون بگه هیچى نیستین و باید مثل گوسفند باهاتون رفتار کرد.»
برگشت. ماشین را روشن کرد. گفت: «امشب بهش نشون مىدیم کى گوسفنده. اون عوضى الدنگ یا شماها که باید گند زده بشه تو زندگىتون.» توى آینه به من نگاه کرد. «مطمئن باش کارمون که تموم شد، یه احساسى دارى که با هیچى تو دنیا عوضش نمىکنى.»
سیامک گلشیرى، نویسندهی داستان انتقام تا کنون بیش از چهل اثر منتشر کرده است؛ بیش از ده رمان و پنج مجموعه داستان.
تلافى تمام کارها رو سرش در بیار!
آثار گلشیرى جوایزى چون جایزهى کتاب سال مهر و لوح تقدیر جایزهى یلدا را از آن او کردهاند. او بیش از ده سال است که در دانشگاهها و مؤسسههاى مختلف از جمله دانشکدهى هنرهاى زیباى دانشگاه تهران داستاننویسى تدریس مىکند.
رمان «داستان انتقام» در ۱۵ بخش نوشته شده و در داستانش، دو دوست و همکلاسی هم قسم میشوند که نگذارند آب خوش از گلوی معلمشان پایین برود. آنها در پی انتقام گرفتن از معلم هستند و میخواهند این انتقام درس عبرتی برای معلم بداخلاق شان بشود.
اسم معلم، آقای ریاحی است. گلشیری در این رمان، مانند برخی از داستانهای پیشین اش، فضاهای تلخ و واقعی زندگی نوجوانان را به همراه ناکامیها و سرخوردگیهای آنان به تصویر میکشد.
معلم داستان، باعث شده دو دانش آموز قصه تنها به خاطر یک اشتباه ناخواسته، از امتحان نهایی محروم شوند.
او ابتدا آن ها را سر کلاس و مقابل چشم دوستانشان تحقیر کرده و یک بار هم به پدر شخصیت اصلی داستان مقابل چشمانش، بیاحترامی کرده است.
شبی که دو همکلاسی یعنی پوریا و هومن، پس از مدتها تعقیب و مراقبت،
معلم را در وضعیت مناسب پیدا میکنند، سوار ماشین میشوند تا به سراغش بروند.
دوستان دیگری هم به این مراسم انتقام دعوت شدهاند، دوستانی که البته پیشینه خوبی ندارند و با افراد شرور مراوده دارند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.